سپاس حی لایموت را که منی بی مقدار را نعمت دبیری بخشید،تا من حقیر خام دست خامه
بدست نیز اوراتی را سیاهه نمایم که گاه خطاطی است و گاه دبیری،!
وحال قلم در دست و لب همچنان خاموش،دلم تنگ،و فکرم پی بهبودی می تازد،ذهن مملو از
صور رنگارنگ،دیده هم دیده بان و گاه سرگردان،و زانوانم خسته از راهی طویل،گام های
رفته ام را می شمرم،و این من خسته،من آشفته ی بد حال بی مقدار،و این تن رنجور،تن
آزرده ی افتاده از کار!مرا بیشتر از توان خود به روی دوش کشانده است!و این از لطف آن
دادار،بهترین حافظ و مهربان ترین مهربانان است،و من در غفلت از او چو مرغی سر در
گریبانم،و باز هم سپاس او را،سپاس اورا.....
واما بعد،مهدی یزدانی عزیز سلام،سلام به باران و آئینه،به مرامان و یاران این جمع باد.
غرض از متن این رقعه،خدا قوتی به گرداننده ی این مهم است و عرض ارادت به شما بخاطر
الطافتان.سپاس گزارم و همیشه بر قرار و مستدام باشید.
ذکر خیرتان بر خیل مشتاقان فراموش نمی شود.
علی اکبرآخوندی
۱۷/۲/۱۳۹۲
التماس دعا
.: Weblog Themes By Pichak :.
